۱۳۸۵ مرداد ۲۸, شنبه

هه

توی سرم شلوغ ه. صداها اذیتم می کنن. اعصاب. اعصاب.
خسته می شم از بایدها. از روزمره گی.
بعضی ها عاشق این بایدها ن. دلشون به روزمره گی خوش ه.
که چی؟ به کجا می خوان برسن؟ نهایتش کجاست؟ اصلاً نهایت داره؟
حالم به هم می خوره. سرم درد می گیره.
جالب این جاست که توقع دارن مثل اون ها بشی: عاشق روزمره گی.
نمی دونن که زنده گی اصلاً این طرف ها نیست.
راه رو اشتباه اومدن و بهش ایمان دارن!
آخر سر هم به اونی که می خوان نمی رسن. چون نهایت نداره این راه.
شاید هزار بار از کنار زنده گی گذشته ن؛
بدون این که نگاهی بهش بندازن.
تو هم مثل اون هایی؟
توی سرم شلوغ ه. صداها.
تمومی داره این صداها؟
خسته ام و پر از زنده گی.


ب

۱۳۸۵ مرداد ۱۶, دوشنبه

زنجیرهای مزاحم

مخم داره می ترکه. به صدای آدم ها حساس شدم و صداهای بلند دیگه. خیلی فکر می کنم. به بعضی چیزها کم تر؛ بعضی بیش تر. دلم می خواست ...

ایستاده ام مقابل دریا. با هدفونی که تو گوشم ه به موزیک گوش می دم. باد ملایم و بعضی وقت ها شدید به صورتم، موهام و تمام بدنم روحی تازه می ده. خودم رو رها کردم و این باده که من رو نگه داشته. هوا ابری ه ولی بارون نمی آد. صبح می اومد. لازم نیست این جا به چیزی فکر کنی. همه چیز همونی ه که می بینی و حس می کنی. نباید حدس بزنی. فقط لذت ببر. هیچ بایدی این جا وجود نداره. دریا نسبتاً آروم ه و آبی. از افق بدون هیچ فاصله ای به آسمون وصل شده. آسمونی که رنگش زیاد با دریا تفاوت نداره. نه صدای ماشین، نه شلوغی، نه روزمره گی. این جا فقط صدای دریا می آد. و صدای لحظه. می تونی تنها باشی. یا با هر کی دلت می خواد. این جا کسی از دستت ناراحت نمی شه. خودت باش.

این جا نشستم و مخم از بس که فکر کردم داره می ترکه. می تونم این جا نباشم.


ب

۱۳۸۵ مرداد ۱۴, شنبه

یه روز دیگه

نمی دونم قرص هایی ه که خوردم یا سرما خورده گی. آرامش. همیشه کارهایی هست که از عهده ی آدم بر نمی آد. یک نفر نمی تونه همه چیز رو درست کنه. هر چه قدر که تلاش کنی. باید تسلیم شد؟
توی مسیر حرکت می کنم. همه جا سبزه. تمیز. خنک و تازه. سکوت. فقط صدای آروم موسیقی که من رو با خودش می بره؛ توی دل سبزی، خنکی و تازه گی. نسیم خیس روی صورتم.
هر کاری دوست داری بکن. اشکال نداره اگه مثل بقیه نیستی. قانون خاصی برای زنده گی کردن وجود نداره. مهم اون چیزی ه که دوست داری؛ نه اون چیزی که بقیه می گن. یا کاری که می کنن. تفاوت یه اصل ه و لازم.
نمی دونم قرص هایی ه که خوردم یا ...


ب