نظرتون در مورد وسواس خواندن چی ه؟! بله من کسی رو می شناسم که این مشکل رو داره و به دلایل امنیتی (!) نمی گم کی ه!
آدم دلش می خواد همه ی کتاب ها، تمام شماره ی مجله ها، تمام مقاله ها، وبلاگ ها و ... رو بخونه. مثلاً داری یه مجله می خونی که از مطالبش خوشت می آد. تصمیم می گیری که شماره های قبلیش رو هم، هر جوری شده، پیدا کنی. بعد تو مجله یک کتاب رو معرفی کرده که تصمیم می گیری که بخونیش - نمی دونم چرا تازه گی ها این قدر کلیه م کار می کنه! گلاب به روتون! اگه از کتاب خوشت اومد، می ری دنبال بقیه ی کارهای نویسنده. چند تا کتاب هم که از قبل داشتی که باید بخونی و چند تا کار خوب جدید هم به بازار اومده - البته قبل از این که کتاب ها در انبار و در انتظار مجوز نشر، خاک بخورند! یه سری مطالب روزانه هم هست که باید بخونی؛ مثل روزنامه، وبلاگ ها یا سایت های خبری - تحلیلی و غیره. مسلماً نمی تونی به اخبار و اتفاقات روزانه بگی صبر کنن تا تو کتاب ها و مطالب قبلی رو بخونی، بعد اتفاق بیفتن! تازه در ایران هم که - بزنم به تخته - اتفاقات زیادی می افته؛ از جمله طنز و غیر طنز.
خلاصه، تو می مونی و حجم وحشتناک مطالبی که باید بخونی. احتمالاً باید کار و زنده گی رو تعطیل کنی تا شاید - و تنها شاید - برسی یه مقداریش رو مطالعه کنی! تازه در این جور موارد، معمولاً یه فکری به شدت ذهنت رو آزار می ده. اون هم این ه که: خب، حالا کدوم رو اول بخونم؟ مطالب روزانه؟ کتاب های جدید؟ قدیمی ها؟ وبلاگ؟ و کلی سوؤال دیگه - که بعضی هاش حتی به خاطر مسایل اخلاقی، قابل بیان نیستند!
تنها خوبی ای که این قضیه داره، این ه که میانگین مطالعه در سال در ایران، از دو دقیقه احتمالاً به دو دقیقه و هفده ثانیه افزایش پیدا می کنه!
ب
آدم دلش می خواد همه ی کتاب ها، تمام شماره ی مجله ها، تمام مقاله ها، وبلاگ ها و ... رو بخونه. مثلاً داری یه مجله می خونی که از مطالبش خوشت می آد. تصمیم می گیری که شماره های قبلیش رو هم، هر جوری شده، پیدا کنی. بعد تو مجله یک کتاب رو معرفی کرده که تصمیم می گیری که بخونیش - نمی دونم چرا تازه گی ها این قدر کلیه م کار می کنه! گلاب به روتون! اگه از کتاب خوشت اومد، می ری دنبال بقیه ی کارهای نویسنده. چند تا کتاب هم که از قبل داشتی که باید بخونی و چند تا کار خوب جدید هم به بازار اومده - البته قبل از این که کتاب ها در انبار و در انتظار مجوز نشر، خاک بخورند! یه سری مطالب روزانه هم هست که باید بخونی؛ مثل روزنامه، وبلاگ ها یا سایت های خبری - تحلیلی و غیره. مسلماً نمی تونی به اخبار و اتفاقات روزانه بگی صبر کنن تا تو کتاب ها و مطالب قبلی رو بخونی، بعد اتفاق بیفتن! تازه در ایران هم که - بزنم به تخته - اتفاقات زیادی می افته؛ از جمله طنز و غیر طنز.
خلاصه، تو می مونی و حجم وحشتناک مطالبی که باید بخونی. احتمالاً باید کار و زنده گی رو تعطیل کنی تا شاید - و تنها شاید - برسی یه مقداریش رو مطالعه کنی! تازه در این جور موارد، معمولاً یه فکری به شدت ذهنت رو آزار می ده. اون هم این ه که: خب، حالا کدوم رو اول بخونم؟ مطالب روزانه؟ کتاب های جدید؟ قدیمی ها؟ وبلاگ؟ و کلی سوؤال دیگه - که بعضی هاش حتی به خاطر مسایل اخلاقی، قابل بیان نیستند!
تنها خوبی ای که این قضیه داره، این ه که میانگین مطالعه در سال در ایران، از دو دقیقه احتمالاً به دو دقیقه و هفده ثانیه افزایش پیدا می کنه!
ب
۱ نظر:
kolli khandidam,vali daghighan mifahmam chi migi. man ke dige sali 2 daghighe ham nemiresam chizi bekhoonam!
ارسال یک نظر