هم اکنون شاهد یک اتفاق نادر هستیم و آن، این است که من دو روز پشت سر هم در وبلاگم مطلب می نویسم. راستی، تیتر اول مطلب دیروز من، هیچ ربطی به عکس صفحه ی آخر شماره ی دیروز روزنامه ی "روزگار" ندارد. این را گفتم برای تنویر افکار عمومی!
ماه در بیاد که چی بشه؟
هم اکنون عده ی زیادی نیروی انسانی در سراسر کشور پخش شده اند برای رؤیت ماه که پایان ماه رمضان و روز عید فطر را اعلام کنند. البته در تقویم، پس فردا عید است؛ اما چند وقتی است عادت کرده ایم که همه چیز هم در تقویم ممکن است درست نباشد. این درست که در عصر حاضر می توان وجود یا حالت ماه را با استفاده از تکنولوژی جدید از سال ها قبل پیش بینی کرد؛ اما پر واضح است که به هیچ کس و هیچ چیز به جز به مال خودمان نمی توان اعتماد کرد. به خصوص اگر آن چیز ساخته ی دست این غرب وحشی باشد. هر چه باشد، مال ما بزرگ تر است!
کمک!
من یک مشکلی که دارم - من فقط همین یک مشکل را دارم و از هر جایم کلی هنر می بارد - این است که همه چیز را آن قدر تحلیل یا آنالیز می کنم تا حال خودم و بقیه به هم بخورد. اصلاً نمی تونم از یک چیز، فقط لذت ببرم. اگر کتابی می خوانم، باید سبک نوشتن و نحوه ی استفاده از کلمات و زمان به کار رفته و هزار چیز دیگر را پیدا و تحلیل کنم. اگر فیلم می بینم، همه اش حواسم می رود به نوع بازی بازیگران، چه گونه گی فیلم نامه، کارگردانی، دکوپاژ، گریم، موسیقی فیلم، تدارکات، مایکرو ویو و غیره. این قضیه در مورد نقاشی، موسیقی، ورزش، رفتار آدم های دور و بر، کارهای خودم، سیاست، اقتصاد، آشپزی، سفال سازی، ملیله دوزی و خلاصه هر چیزی که فکرش را بکنید هم صدق می کند. این قدر این کار را می کنم که کله ام سوت و داد و فریاد و غیره می کشد و مجبور می شوم از روش های مختلفی برای درمان استفاده کنم؛ از جمله: خوردن قرص، دراز کشیدن و بستن چشم ها، پیاده روی، خواب، خوردن، نوشیدن، کوبیدن کله ی مربوطه به دیوار و ... !
در هر صورت،
مرکب در دوات مانند آب است / خجالت می کشم خطم خراب است
توضیح ضروری: این بیت شعر نه ربطی به موضوع داشت، نه هیچ چیز دیگری؛ چون مطالب تایپ شده هستند! این هم یکی دیگر از هنرهای ذهن خلاق!
ب
ماه در بیاد که چی بشه؟
هم اکنون عده ی زیادی نیروی انسانی در سراسر کشور پخش شده اند برای رؤیت ماه که پایان ماه رمضان و روز عید فطر را اعلام کنند. البته در تقویم، پس فردا عید است؛ اما چند وقتی است عادت کرده ایم که همه چیز هم در تقویم ممکن است درست نباشد. این درست که در عصر حاضر می توان وجود یا حالت ماه را با استفاده از تکنولوژی جدید از سال ها قبل پیش بینی کرد؛ اما پر واضح است که به هیچ کس و هیچ چیز به جز به مال خودمان نمی توان اعتماد کرد. به خصوص اگر آن چیز ساخته ی دست این غرب وحشی باشد. هر چه باشد، مال ما بزرگ تر است!
کمک!
من یک مشکلی که دارم - من فقط همین یک مشکل را دارم و از هر جایم کلی هنر می بارد - این است که همه چیز را آن قدر تحلیل یا آنالیز می کنم تا حال خودم و بقیه به هم بخورد. اصلاً نمی تونم از یک چیز، فقط لذت ببرم. اگر کتابی می خوانم، باید سبک نوشتن و نحوه ی استفاده از کلمات و زمان به کار رفته و هزار چیز دیگر را پیدا و تحلیل کنم. اگر فیلم می بینم، همه اش حواسم می رود به نوع بازی بازیگران، چه گونه گی فیلم نامه، کارگردانی، دکوپاژ، گریم، موسیقی فیلم، تدارکات، مایکرو ویو و غیره. این قضیه در مورد نقاشی، موسیقی، ورزش، رفتار آدم های دور و بر، کارهای خودم، سیاست، اقتصاد، آشپزی، سفال سازی، ملیله دوزی و خلاصه هر چیزی که فکرش را بکنید هم صدق می کند. این قدر این کار را می کنم که کله ام سوت و داد و فریاد و غیره می کشد و مجبور می شوم از روش های مختلفی برای درمان استفاده کنم؛ از جمله: خوردن قرص، دراز کشیدن و بستن چشم ها، پیاده روی، خواب، خوردن، نوشیدن، کوبیدن کله ی مربوطه به دیوار و ... !
در هر صورت،
مرکب در دوات مانند آب است / خجالت می کشم خطم خراب است
توضیح ضروری: این بیت شعر نه ربطی به موضوع داشت، نه هیچ چیز دیگری؛ چون مطالب تایپ شده هستند! این هم یکی دیگر از هنرهای ذهن خلاق!
ب
۱ نظر:
salam ostad man mina hastam omid varam ke mano yadetoon narafte bashe . matnatoono ba ejazatoon khondam . ali bood.
ارسال یک نظر